دزدی از خدا
پنجشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۳، ۰۲:۱۷ ب.ظ
میگن در عسلویه بوشهر اتفاقی عجیب افتاد…
وقتـــــی موذن مسجد برای اذان گفتن میره
میبینه بخاری های مسجد به سرقت رفته
به امام مسجـــــد زنگ میزنه و امام مسجد هم به نیروی انتظامــــی خبر میده
وقتی نیروی انتظامـــــی میاد میبینه فقط بخاری ها رو بردن
داشت صورت جلسه می کرد که یه نامه در محراب مسجد پیدا میکنه
متن نامه:
خــــدای بزرگ من از تو دزدی میکنم
چون زن وبچه نداری که از سرما بیقراری کنن!
حق الناســــی هم بر گردنم نیست از خانه تو دزدی کردم،
طفل شیر خوارم از سرما تلف میشه
اگر وضع مالیم خوب شد بخاری ها رو پس میارم
کسانـــی که میان اینجا نماز می خوانند اگر بخاطر تو هست باید گرما رو با وجود تو حس کنند
اگر تمام فکرشان به عبادت با تو باشد.
با تشکر دزد هستم
دنبالم نگردین از خدا دزدی کردم!!
به نقل از رادیو پیام پارس
۹۳/۱۰/۱۸
اگه تمایل داشتید
بنده قادر به طراحی تصویری تخصصی وبلاگ شما هستم که در بالایصفحه قرار میگیره
نمونه کارم هم وبلاگ خودم